English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8463 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
external transaction U معاملات خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transaction U خلاصه مذاکرات
transaction U تبادل
transaction U داد و ستد
transaction U انجام
transaction U سودا
transaction U معامله
transaction U ترکنش
transaction U فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
cause of a transaction U جهت معامله
transaction U ثیر قرار میدهد.
transaction U رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction U پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
credit transaction U معاملات موجل
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
reason for a transaction U جهت معامله
capital transaction U داد و ستد سرمایه
transaction costs U هزینههای معاملاتی
credit transaction U معاملات استمهالی
an nucertain transaction U معامله غرری
business transaction U داد و ستد بازرگانی
fictitious transaction U معامله صوری
transaction in order U liability avoid to
transaction file U پرونده تراکنش
transaction file U فایل تغییرات
transaction file U فایل تراکنش پرونده تراکنش
transaction tape U نوار تراکنش
transaction in order U معامله به قصد فرار از دین
transaction motive U انگیزه معاملاتی
transaction motive U انگیزه مبادلاتی
transaction on change U معامله در بورس
transaction oriented U تراکنش گر
valid transaction U معامله صحیح
unauthorized transaction U معاملات فضولی
object of transaction U مورد معامله
party to a transaction U متعامل
to carry out a transaction U معامله ای انجام دادن
spot transaction U معامله نقدی
transaction code U کد تغییرات
transaction data U دادههای تراکنشی
unauthorized transaction U معامله فضولی
transaction record U رکورد تراکنش
A cash ( credit ) transaction . U معامله نقدی ( اعتباری )
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
the deceived party in a transaction U مغبون
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. U د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
external U مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external U خارج یک برنامه یا وسیله
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external U فاهری پدیدار
external U صوری
external U فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external U 1-سخت افزار
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external U رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external U ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external U حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U خارج
external U فاهر
external U سطح فواهر
external U بیرونی
external U خارجی
external U بیرون
external U برونی
external variable U متغیر خارجی
external validity U اعتبار برونی
external indicator U نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external thread U دنده خارجی
external table U جدول برونی
external reward U پاداش برونی
external symbol U علامت خارجی
external ear U گوشبیرونی
external gills U دستگاهتنفسبیرونی
external nose U نمایبیرونیبینی
external oblique U ماهیچهمورببیرونی
external socket پریز بیرونی
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
external store U انباره خارجی
balance of external U liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external force U نیروی بیرونی
external force U نیروی خارجی
external function U تابع برونی
external gear U تاج دندانه خارجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
external inhibition U بازداری برونی
external interrupt U وقفه خارجی
external label U برچسب خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
external security U امنیت خارجی
external benefits U فواید خارجی
external circuit U مدار خارجی
external combustion U احتراق خارجی
external command U فرمان برونی
external command U فرمان خارجی
external control U کنترل خارجی
external cost U هزینه خارجی
external load U بار خارجی
external memory U حافظه خارجی
external sense U حس برونی
external storage U حافظه خارجی
external reference U مرجع خارجی
external storage U انباره خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external sort U مرتب سازی خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external sort U جور کردن خارجی
external pressure U فشار خارجی
external rectus U عضله مستقیم برون چشمی
external pressure U فشار برونی
external menory U حافظه خارجی
external modem U تلفیق و تفکیک کننده برونی
external operation U عملیات خارجی
external operation U عملیات خارج از مملکت
external ophthalmia U اماس برونی تخم چشم
external phase U فاز برونی
external storage U ثبات خارجی کامپیوتر
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external magnetic circuit U مدار مغناطیسی خارجی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external saphenous vein U سیاهرگ یا ورید مابض
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external auditory meatus U گذرگاه برونی گوش
external hard disk U دیسک سخت برونی
external fuel tank U مخزنسوختبیرونی
external jugular vein U شاهرگگردنبیرونی
external data file U فایل اطلاعات خروجی
error due to external influence U خطای محیطی [ریاضی]
external tooth lock washer U قفلواشوندهدندانهای
Recent search history Forum search
0question processing transaction protocol
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com